ازگ

لغت نامه دهخدا

ازگ. [ اَ ] ( اِ ) شاخ خرد. شولان. ترکه : بر هر شاخ هزارهزار ازگ است ، و بر هر ازگی هزارهزار برگ. ( تفسیر ابوالفتوح رازی چ 1 ج 5 ص 177 س 7 ). رجوع به ازغ شود.

فرهنگ معین

( اَ ) [ په . ] (اِ. ) ترکه ، شاخ خرد.

فرهنگ عمید

= ازغ

فرهنگ فارسی

( اسم ) شاخه های کوچک که بر تن. شاخه های بزرگ میروید ترکه شاخ خرد .

ویکی واژه

ترکه، شاخ خرد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال اعداد فال اعداد فال پی ام سی فال پی ام سی فال کارت فال کارت فال تک نیت فال تک نیت