اخوال

لغت نامه دهخدا

اخوال. [ اِخ ْ ] ( ع مص ) خداوند بسیار خال یعنی برادر مادر گردیدن. ( منتهی الارب ). خداوند بسیار خالو شدن. خداوند خال بسیار و کریم گشتن. ( تاج المصادر بیهقی ).
اخوال. [ اَخ ْ ] ( ع اِ ) ج ِ خال ، بمعنی برادر مادر و علم لشکر و نقطه سیاه که بر اندام بود. ( غیاث اللغات ).

فرهنگ معین

(اَ ) [ ع . ] (اِ. ) جِ خال ، داییان ، دایی ها، برادران مادر.

فرهنگ عمید

= خال۲

فرهنگ فارسی

جمع خال یعنی برادرمادر، دائی
( اسم ) جمع خال دائیان دائیها برادران مادر .
بمعنی برادر مادر و علم لشکر و نقطه سیاه که بر اندام بود

ویکی واژه

جِ خال، داییان، دایی‌ها، برادران مادر.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال کارت فال کارت فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال احساس فال احساس