لغت نامه دهخدا
اخباری. [ اَ ری ی ] ( اِخ ) ابوبکر احمدبن حجربن الحسن بن مؤمل الأخباری. وی از قاسم بن محمد الانباری حدیث شنید و از او ابوالفتح بن مسرور البلخی روایت کند. ( انساب سمعانی ).
اخباری. [ اَ ری ی ] ( اِخ ) ابوبکریموت بن المزرع بن یموت البصری الاخباری. ابوسعیدبن یونس در تاریخ الغرباء ذکر او آورده و گوید: او بصری است و چندبار بمصر شد و بار آخر بسال 303 هَ. ق. بود و در سنه 304 از آنجا بیرون شد و هم بدانسال درگذشت. او ملیح الأخبار و نیکوآداب بود. ( انساب سمعانی ).
اخباری. [ اَ ری ی ] ( اِخ ) ابوالحسن علی بن احمدبن اسد التمیمی الأخباری. وی از اهل شهرزور است و به نیشابور نزول کرد و از ادبا و حفاظ شعر متقدمین و متأخرین و از علماء ایام ناس و انساب عرب بود و در آغاز به نیشابور اقامت داشت و مولد او شهرزور است و در عراق از قاضی ابوعبداﷲحسین بن اسماعیل شیبانی و ابوعبداﷲ محمدبن مخلد الدوری و اقران ایشان حدیث شنیده است. ( انساب سمعانی ).
اخباری. [ اَ ری ی ] ( اِخ ) ابوالحسن محمدبن احمدبن طالب الأخباری. وی ساکن شام بود و در طرابلس از ابوالقاسم عبداﷲبن محمد البغوی و ابوبکر عبداﷲبن ابی داود حرمی بن ابی العلاء و ابوبکر محمدبن الحسن بن درید و ابراهیم بن محمدبن عرفه و ابوعلی الحسین بن القاسم الکوکبی و محمدبن القاسم بن الانباری حدیث شنیده و عبداﷲبن القاسم الاطرابلسی از او روایت کند. وی پس از سال 370 هَ. ق. درگذشته است. ( انساب سمعانی ).
اخباری. [ اَ ری ی ] ( اِخ ) ابوالحسین احمدبن محمدبن العباس بن عبداﷲبن حفص بن عمربن بیان الأخباری. وی از اهل بغداد است و از عبدالملک بن احمدبن الزیات و ابوبکر محمدبن الحسین بن درید الأزدی و ابوبکر محمدبن القسم بن الأنباری و نصربن احمد الخبزرزی و محمدبن یحیی الصولی حدیث شنیده و قاضی ابوالقسم علی بن المحسن التنوخی از او روایت کند. وی در سال 375 هَ. ق. حدیث میگفته و وفات او پس از این تاریخ است. ( انساب سمعانی ).