اخاذ

لغت نامه دهخدا

اخاذ. [ اِ ] ( ع اِ ) ج ِ اخاذة. جای فراهم آمدن آب باران. آبگیر. آبگیری که در بیابان باشد. پاره ای ازآب سیل که در جائی مانده باشد. تالاب که در بیابان باشد. ( غیاث ). || حوض. || زمینی که شخص برای خود یا برای پادشاه جدا کند. || زمینی که امام بکسی دهد و ملک نباشد. ج ، اُخُذ.
اخاذ. [ اَخ ْ خا ] ( ع ص ) بسیار گیرنده. سخت گیرنده.

فرهنگ معین

(اَ خّ ) [ ع . ] (ص . ) رشوه گیر، باج گیر.

فرهنگ عمید

ویژگی کسی که اخاذی می کند.

فرهنگ فارسی

بسیارگیرنده، سخت گیرنده، رشوه گیرنده، باج گیر، کسی که بااصراروپررویی چیزی ازمردم بگیرد
( صفت ) بسیار گیرنده سخت گیرنده کسی که به سختی و پر رویی از مردم چیز بگیرد رشوه گیر باج ستان .
آبگیر تالاب که در بیابان باشد

ویکی واژه

رشوه گیر، باج گیر.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ای چینگ فال ای چینگ فال انگلیسی فال انگلیسی فال اعداد فال اعداد فال قهوه فال قهوه