اباریق. [ اَ ] ( ع اِ ) ج ِ ابریق. ظروف سفالینه و جز آن با لوله و دسته. کوزه ها. و ابریق معرب آبریز است.
فرهنگ معین
( اَ ) [ ع . ] (اِ. ) جِ ابریق ، کوزه ها.
فرهنگ عمید
= ابریق
فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱ - ظرف سفالین برای شراب . ۲ - آبدستان تاموره . ۳ - کوزه کوز. آب . ۴ - آوند چرمین لوله دار که بدان وضو سازند مطهره .۵- ظرف سفالین با گوشه و دسته و لوله که بدان طهارت کنند لولهین . ۶ - آفتابه مطهر. فلزین . ۷ - مشربه . ۸ - وزنی معادل دومن . ۹ - گردن عود . زمینهای درشتناک آمیخته از خاک و سنگ و ریگ
دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] معنی أَبَارِیقَ: ظرفهای آب ریشه کلمه: ابریق (۱ بار) «اباریق» جمع «ابریق» در اصل، از ریشه فارسی «آبریز» گرفته شده و به معنای ظروفی است که دارای دسته و لوله برای ریزش مایعات است.