انتهاک

لغت نامه دهخدا

انتهاک. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) ترنجیده و لاغر ساختن تب ، یقال : انتهکته الحمی. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || زشت و آلوده کردن ناموس کسی را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). آبروی کسی را شکستن و احترامش را بردن. ( از اقرب الموارد ). حرمت کسی بشکستن. ( مصادر زوزنی ). || زشت و آلوده شدن ، یقال : انتهک الرجل الحرمة فانتهک الحرمة ( مجهولاً ). ( ناظم الاطباء ). || همه شیر پستان ناقه دوشیدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). همه شیر پستان ماده شتر را دوشیدن. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ معین

(اِ تِ ) [ ع . ] ۱ - (مص ل . ) ترنجیده و لاغر ساختن تب . ۲ - زشت و آلوده شدن . ۳ - (مص م . ) دریدن پردة ناموس کسی .

فرهنگ عمید

آلوده کردن ناموس کسی، دریدن پردۀ ناموس کسی.

فرهنگ فارسی

۱ - ( مصدر ) ترنجیده و لاغر ساختن تب . ۲ - زشت و آلوده شدن . ۳ - ( مصدر ) زشت و آلوده کردن ناموس کسی را دریدن پرد. ناموس کسی را.

ویکی واژه

ترنجیده و لاغر ساختن تب.
زشت و آلوده شدن.
دریدن پردة ناموس کسی.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال تاروت فال تاروت فال مارگاریتا فال مارگاریتا فال اوراکل فال اوراکل