سرلوحه

لغت نامه دهخدا

سرلوحه. [ س َ ل َ / لُو ح َ / ح ِ ] ( اِ مرکب ) نقاشی و تهذیب در اول کتاب. رجوع به سرلوح شود.

فرهنگ معین

( ~ . لَ حَ یا حِ ) [ فا - ع . ] (اِمر. ) ۱ - عنوان . ۲ - اصل ، اساس .

فرهنگ عمید

۱. نام یا عنوانی که بالای نامه یا صفحۀ کتاب بنویسند.
۲. تذهیب و نقش ونگار که در قدیم در بالای نخستین صفحۀ کتاب خطی رسم می کردند و گاه نام کتاب را هم در آن می نوشتند.

فرهنگ فارسی

۱ - آنچه بالای نامه کتیبه در ورودی و مانند آن نگارند عنوان . ۲ - اصل اساس .

دانشنامه آزاد فارسی

سَرلوحه
در کتاب آرایی سنتی عبارت از نقش ونگارهایی که عموماً در بالای صفحۀ دوم نسخۀ خطی، پشت نخستین برگ آن، تذهیب می کنند. سرلوحۀ ساده دارای زمینه ای است از آب طلا، لاجورد، یا الوان دیگر که بر روی آن نقش ونگارهایی نقاشی کرده باشند. گاهی در داخل سرلوحه عنوان کتاب، یا عباراتی تحریر می شده است. در پاره ای موارد در زیر سرلوحه مستطیلی رسم می کردند که دو ضلع کوتاه آن قطر نیم دایره ای بودند در دو طرف مستطیل و زمینه آن ها را با آب طلا یا لاجورد می پوشاندند و بر روی آن عبارت «بسم الله»، دعا یا جز آن می نوشتند. چنین سرلوحه ای را «سرلوحۀ مزدوج» یا «سرلوحۀ کتیبه دار» می نامند.

ویکی واژه

عنوان.
اصل، اساس.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم