زعماء

لغت نامه دهخدا

زعماء. [ زُ ع َ] ( ع اِ ) ج ِ زعیم. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( دهار ) ( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ). سران. رؤسا. مهتران. پذرفتاران. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ) : ازحضرت ملک مثالی به تاش فرستاد و خطابی که زعمای لشکر و سپهداران ملک را بودی باطل گردانید. ( ترجمه تاریخ یمینی ، چ 1 تهران ص 80 ). رجوع به زعم و زعیم شود.

فرهنگ معین

(زُ عَ ) [ ع . ] (ص . اِ. ) جِ زعیم .

ویکی واژه

جِ زعیم.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال تاروت فال تاروت فال ورق فال ورق