حمیه

فرهنگ معین

(حَ مْ یَ ) [ ع . حَمیة ] (مص م . ) ۱ - پرهیز دادن . ۲ - آن چه که نگه داشته شود.

فرهنگ فارسی

رشک و ننگ

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی حَمِیَّةَ: حمیّت (نیروی غضب وقتی فوران کند و شدت یابد)
ریشه کلمه:
حمی (۶ بار)
به حالت «تب»، «حُمّی» از مادّه «حَمّ» (بر وزن کبری) گفته می شود.
خودداری. امتناع غیرت. در مجمع گوید: چون کسی اهل غضب و امتناع باشد گویند: حمیّت ناپسند دارد. بنا بر این حمیّت از خشم سرچشمه می‏گیرد. در اقرب آن را از حمایت گرفته و گوید: به معنی امتناع است که سبب حمایت و طرفداری است در نهایه امتناع و غیرت گفته است «اذ» اگر متعلق به «هُمُ الَّذینَ کَفَرُوا وَ صَدُّوکُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ» باشد که در آیه ما قبل است معنی آیه چنین می‏شود: شما را وقتی از مسجدالحرام منع کردند که کفّار در دلهای خود تکبّر و امتناع و تکبّر جاهلیّت. ناگفته نماند: حمیّت در صورتی نذموم است که درباره باطل و ناحق باشد و اگر درباره باطل و ناحق باشد و اگر از برای حق باشد مرغوب و پسندیده است در نهج البلاغه خطبه 39 هست: «اَمّا دینٌ یَجْمَعکُمْ وَلا حَمِیَّةَ تُحْمِشُکُمْ» آیا دینی نیست که شما را جمع و حمیّتی نیست که شما را به غضب آورد. پیداست که مراد حمیت پسندیده است و قید «حَمِیَّةَ الْجاهِلِیَةَ» نیز این مطلب را روشن می‏کند.

ویکی واژه

حَمیة
پرهیز دادن.
آن چه که نگه داشته شود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال نخود فال نخود فال درخت فال درخت فال زندگی فال زندگی فال اوراکل فال اوراکل