حمیه
فرهنگ فارسی
دانشنامه اسلامی
ریشه کلمه:
حمی (۶ بار)
به حالت «تب»، «حُمّی» از مادّه «حَمّ» (بر وزن کبری) گفته می شود.
خودداری. امتناع غیرت. در مجمع گوید: چون کسی اهل غضب و امتناع باشد گویند: حمیّت ناپسند دارد. بنا بر این حمیّت از خشم سرچشمه میگیرد. در اقرب آن را از حمایت گرفته و گوید: به معنی امتناع است که سبب حمایت و طرفداری است در نهایه امتناع و غیرت گفته است «اذ» اگر متعلق به «هُمُ الَّذینَ کَفَرُوا وَ صَدُّوکُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ» باشد که در آیه ما قبل است معنی آیه چنین میشود: شما را وقتی از مسجدالحرام منع کردند که کفّار در دلهای خود تکبّر و امتناع و تکبّر جاهلیّت. ناگفته نماند: حمیّت در صورتی نذموم است که درباره باطل و ناحق باشد و اگر درباره باطل و ناحق باشد و اگر از برای حق باشد مرغوب و پسندیده است در نهج البلاغه خطبه 39 هست: «اَمّا دینٌ یَجْمَعکُمْ وَلا حَمِیَّةَ تُحْمِشُکُمْ» آیا دینی نیست که شما را جمع و حمیّتی نیست که شما را به غضب آورد. پیداست که مراد حمیت پسندیده است و قید «حَمِیَّةَ الْجاهِلِیَةَ» نیز این مطلب را روشن میکند.
ویکی واژه
پرهیز دادن.
آن چه که نگه داشته شود.