باران باریدن

لغت نامه دهخدا

باران باریدن.[ دَ ] ( مص مرکب ) نزول باران. فرود آمدن باران. باریدن باران. فروریختن باران. باران آمدن:
عجب که بیخ محبت نمیدهد بارم
که بر وی اینهمه باران شوق میبارم.سعدی ( طیبات ).

فرهنگ فارسی

( مصدر ) باران آمدن

ویکی واژه

منسوب به باران؛ نزول باران، فرود آمدن باران، باریدن باران، فرو ریختن باران، باران آمدن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال فرشتگان فال فرشتگان فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال عشق فال عشق فال تاروت فال تاروت