استعجاب

لغت نامه دهخدا

استعجاب. [اِ ت ِ ] ( ع مص ) شگفتی. شگفتی نمودن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ). بشگفت آمدن از چیزی. ( منتهی الارب ).
- استعجاب کردن ؛ عجیب شمردن. غریب شمردن.

فرهنگ معین

(اِ تِ ) [ ع . ] (مص ل . )عجب شمردن ، در شگفت شدن ، به شگفت آمدن .

فرهنگ عمید

شگفتی.

فرهنگ فارسی

عجیب شمردن، درشگفت شدن، شگفتی نمودن، به شگفت آمدن ازچیزی ، شگفتی

ویکی واژه

عجب شمردن، در شگفت شدن، به شگفت آمدن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال لنورماند فال لنورماند فال قهوه فال قهوه فال حافظ فال حافظ