آوردجو

فرهنگ معین

( آوردجو ) (وَ ) (ص فا. ) آوردجوی ، جنگجو، جنگاور، آوردخواه .

فرهنگ عمید

( آوردجو ) جنگ جو، جنگاور، آوردخواه: جهان گشت پرگُرد آوردجوی / ز خون خاست در جای ناورد، جوی (اسدی: لغت نامه: آوردجوی ).

ویکی واژه

آوردجوی، جنگجو، جنگاور، آوردخواه.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تک نیت فال تک نیت فال احساس فال احساس فال تاروت فال تاروت فال اوراکل فال اوراکل