آس باد

لغت نامه دهخدا

( آس باد ) آس باد. ( اِ مرکب ) آسیا که بقوت باد گردد. بادآس. رحی الرّیح. ( ربنجنی ). آسیاچرخ.، اسباد. [ اِ ] ( ع مص ) نو برآمدن گیاه نصی در بنه خشک آن. نو برآمدن گیاه نصی در قدیم آن. ( منتهی الارب ). || موی ستردن. ( منتهی الارب ).
اسباد. [ اَ ] ( ع اِ ) جامه های سیاه. || سرهای گیاه نصی که اول روید. ( منتهی الارب ).

فرهنگ معین

( آس باد ) (س ِ ) (اِمر. ) آسی که با نیروی باد کار می کند. بادآس .

فرهنگ فارسی

( آس باد ) ( اسم ) آسی که بقوت باد گردد باد آس آسیا چرخ .
آسیا که بقوت باد بگردد
جامه های سیاه

ویکی واژه

آسی که با نیروی باد کار می‌کند. بادآس.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال راز فال راز فال کارت فال کارت فال فنجان فال فنجان فال مارگاریتا فال مارگاریتا