تکمیل کردن

لغت نامه دهخدا

تکمیل کردن. [ ت َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) کامل کردن. تمام کردن. ( فرهنگ فارسی معین ). رجوع به تکمیل شود.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) کامل کردن تمام کردن .

ویکی واژه

completare
rifinire
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
دانش آموز
دانش آموز
هنگام
هنگام
شهرت
شهرت
صبا
صبا