سیاست راندن

لغت نامه دهخدا

سیاست راندن. [ سیا س َ دَ ] ( مص مرکب ) مجازات و عقوبت کردن : پس از آن به سیاست راندن حاجت نیاید و ارسلان نیز بازگشت. ( تاریخ بیهقی ). و هرگاه که پادشاه عطا ندهد و سیاست هم بر جایگاه نراند همه کارهای بر وی شوریده و تباه گردد. ( تاریخ بیهقی ). که وی عامل هرات بود و با بوسعید خاص که... بر مالشان حاصلها فرودآمد چه سیاستها راندن فرمود. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 124 ).
دمی بیش بر من سیاست نراند
عقوبت بر او تا قیامت بماند.سعدی.

فرهنگ معین

( ~ . دَ ) [ ع - فا. ] (مص م . ) مجازات کردن ، تنبیه کردن .

ویکی واژه

مجازات کردن، تنبیه کردن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ورق فال ورق فال چای فال چای فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال تک نیت فال تک نیت