سپیجاب

لغت نامه دهخدا

سپیجاب.[ س َ ] ( اِخ ) شهر معروف بماوراء النهر :
ور آزاد شاه سپیجاب بود
میان گوان دُرّ خوشاب بود.فردوسی ( شاهنامه چ بروخیم ص 686 ).بخارا و سغد و سمرقند و چاج
سپیجاب و آن کشور وتخت و تاج.فردوسی ( شاهنامه چ بروخیم ص 574 ).رجوع به اسبیجاب و اسفیجاب و سنجاب و سپنجاب شود.

ویکی واژه

به قول شاهنامه کشور کاموس در برهه‌ای. و این سرزمین شاهنامه‌ای ممکن است با ترکان‌چین مرتبط باشد. ز مرز سپیجاب تا دشت روم ..... سپاهی که بود اندر آباد بوم
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال کارت فال کارت فال تاروت فال تاروت فال حافظ فال حافظ فال فنجان فال فنجان