سریدن

لغت نامه دهخدا

سریدن. [ س ُ دَ ] ( مص ) لغزیدن. سُرخوردن. از سطحی مایل به پستی نشسته بزیر لغزیدن. ( یادداشت مؤلف ).
سریدن. [ س َ دَ ] ( مص ) سرودن. ( آنندراج ). سرائیدن. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ معین

(سُ دَ ) (مص ل . )سر خوردن ، لغزیدن .

فرهنگ عمید

لیز خوردن، سُر خوردن، لغزیدن.

فرهنگ فارسی

سرخوردن، لیزخوردن، لغزیدن
( مصدر ) سر خوردن لغزیدن : روی یخ سرید .
سرودن . سرائیدن .

ویکی واژه

سر خوردن، لغزیدن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال زندگی فال زندگی فال عشق فال عشق فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال تک نیت فال تک نیت