سریدن
سریدن. [ س ُ دَ ] ( مص ) لغزیدن. سُرخوردن. از سطحی مایل به پستی نشسته بزیر لغزیدن. ( یادداشت مؤلف ).
سریدن. [ س َ دَ ] ( مص ) سرودن. ( آنندراج ). سرائیدن. ( ناظم الاطباء ).
(سُ دَ ) (مص ل . )سر خوردن ، لغزیدن .
لیز خوردن، سُر خوردن، لغزیدن.
سرخوردن، لیزخوردن، لغزیدن
( مصدر ) سر خوردن لغزیدن : روی یخ سرید .
سرودن . سرائیدن .
سر خوردن، لغزیدن.