سختانه

لغت نامه دهخدا

سختانه. [ س َ ن َ /ن ِ ] ( ق مرکب ، اِ مرکب ) سخن سخت و درشت را گویند. ( برهان ). سخن سخت روبرو گفتن. ( آنندراج ) :
چومی آید برین بر گویم آخر
مگو سختانه روبارویم آخر.نزاری قهستانی.

فرهنگ عمید

سخن درشت که به کسی بگویند، سخن سخت.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
حسبی الله و نعم الوکیل
حسبی الله و نعم الوکیل
میسترس
میسترس
علت
علت
چوسی
چوسی