زاجل

لغت نامه دهخدا

( زآجل ) زآجل. [ زَ ج ِ ] ( ع ص ) ضعیف. ( از اقرب الموارد ). مرد سست اندام و ضعیف. ( منتهی الارب ). رجوع به زئجیل شود.
زاجل. [ ج ِ ] ( ع ص ) مرد بلندآواز. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). و حدیث «لهم زجل بالتسبیح » هم بدین معنی است. ( اقرب الموارد ). || بطرب درآورنده. ( اقرب الموارد ). || ( اِ ) یکی از آهنگهای موسیقی. رجوع به آهنگ شود. || کبوتر دور پرواز. و حمام الزاجل ؛ کبوتری که او را از دور رها کرده باشند. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ). || کبوتری که پیش پیش گله کبوتران پرد. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ). || نوعی از داغ گردن شتر یا عام است. ( آنندراج ). || درخت آک. ( برهان ).
زاجل. [ ج َ ] ( ع اِ ) منی نر یا منی شترمرغ نر. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). || آبی که از دبر شترمرغ در ایام حضانت بیضه فروریزد. ( منتهی الارب ). و رجوع به اقرب الموارد و رجوع به زاجل در این لغت نامه شود. || نوعی از داغ گردن. ( اقرب الموارد ). || چوب سربند مشک. || حلقه آهن بن نیزه. || قائد لشکر. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).
زاجل. [ ج َ ] ( اِخ ) نام اسب زیدالخیل. ( منتهی الارب ).

فرهنگ معین

(جِ ) [ ع . ] ۱ - (اِفا. ص . ) مرد بلند آواز. ۲ - (اِ. ) یکی از آهنگ های موسیقی .

فرهنگ فارسی

۱ - ( صفت اسم ) مرد بلند آواز . ۲ - ( اسم ) یکی از آهنگهای موسیقی .
نام اسب زید الخیل
( ز آجل ) ضعیف مرد سست اندام و ضعیف

ویکی واژه

مرد بلند آواز.
یکی از آهنگ‌های موسیقی.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال مارگاریتا فال مارگاریتا فال تک نیت فال تک نیت فال رابطه فال رابطه فال احساس فال احساس