رجزخوانی

لغت نامه دهخدا

رجزخوانی. [ رَ ج َ خوا / خا ] ( حامص مرکب ) خواندن شعر رجز. || دعوی و غالباً به لاف. ( یادداشت مرحوم دهخدا ).

فرهنگ معین

( ~. خا ) [ ع - فا. ] (حامص . ) خود - ستایی .

فرهنگ عمید

۱. [مجاز] خودستایی.
۲. [قدیمی] خواندن اشعار به هنگام نبرد جهت مفاخرت، عمل رجزخوان.

فرهنگ فارسی

عمل رجز خوان ۱ - خواندن رجز ارجوزه خوانی . ۲ - خودستایی .

دانشنامه عمومی

رَجَزخوانی به معنای فخرفروشی و تعریف از شجاعت و شرافت خود است.
اصطلاح «رجز» در ادبیات و عروض نوعی شعر است که وزن آن هشت بار «مستفعلن» باشد.

ویکی واژه

خود - ستایی.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم