خریر

لغت نامه دهخدا

خریر. [ خ َ ]( ع مص ) آواز کردن بهنگام خواب یا بهنگام جنگی. || آواز کردن باد و عقاب. ( از منتهی الارب ) ( ازتاج العروس ). بانک کردن آب. ( تاج المصادر بیهقی ).
خریر. [ خ َ ] ( ع اِ ) آواز آب و باد و عقاب در پریدن. || آواز گلوی خفته و خبه کرده. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( از تاج العروس )( از لسان العرب ). || جای پست میان دو بلندی. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) ( از تاج العروس ).
خریر. [ خ َ ] ( اِخ ) نام موضعی است از ناحی وشم به یمامه. ( از معجم البلدان یاقوت ).

فرهنگ معین

(خَ رِ ) [ ع . ] (اِ. ) ۱ - صدای آب و وزش باد. ۲ - جای پست . ۳ - خِرخِر، صدایی که از گلوی شخص خوابیده برآید.

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - آواز آب و باد . ۲ - آواز گلوی خفته . ۳ - جای پست میان دو بلندی .
نام موضعی است از نواحی وشم به یمامه

ویکی واژه

صدای آب و وزش باد.
جای پست.
خِرخِر، صدایی که از گلوی شخص خوابیده برآید.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال قهوه فال قهوه فال اوراکل فال اوراکل فال نوستراداموس فال نوستراداموس فال مکعب فال مکعب