حروفچین

لغت نامه دهخدا

حروف چین. [ ح ُ ] ( نف مرکب ) مُرَتِّب. در اصطلاح چاپخانه ، کسی که حرفهای سربی را یک بیک پهلوی هم چیند و صفحه کتاب فراهم سازد. کارگر چیننده حروف. مقابل کارگر فرم بند و کارگر غلطگیر.

فرهنگ معین

( ~. ) [ ع - فا. ] (ص فا. ) کارگر چاپخانه که حرف های سربی را برای چاپ کردن طبق نمونه می چیند که امروزه این کار توسط کامپیوتر و با برنامة خاص خود انجام می گیرد.

فرهنگ عمید

کارگر چاپخانه که مطالب کتاب، روزنامه، و سایر مطالب نوشتنی را با حروف سربی می چیند و برای چاپ کردن آماده می سازد.

فرهنگ فارسی

(صفت ) کارگر چاپخانه که حرفهای سربی را برای چاپ کردن طبق نمونه می چیند .

ویکی واژه

کارگر چاپخانه که حرف‌های سربی را برای چاپ کردن طبق نمونه می‌چیند که امروزه این کار توسط کامپیوتر و با برنامة خاص خود انجام می‌گیرد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال درخت فال درخت فال تاروت فال تاروت فال تک نیت فال تک نیت فال فرشتگان فال فرشتگان