جنیه

لغت نامه دهخدا

( جنیة ) جنیة. [ ج َ نی ی َ ] ( ع اِ ) نوعی از چادر ابریشمی. ( منتهی الارب ). ردائی از خز. رجوع به جنینة شود. || گناه. ( اقرب الموارد ) ( مهذب الاسماء ). ج ، جنایا. ( مهذب الاسماء ).
جنیه. [ ج َ ] ( اِ ) بر وزن امیر و عراقیها آنرا جِنّیّه بر وزن هندیه تلفظ کنند. پولی است که بدست انگلیس ها بمصر داده شده. جنیه در اصل نام سرزمینی است در افریقیه و مشهور است که طلاو بندگان از آنجا آورند. در سال 1817م. جنیه انگلیس باطل و چاپ آن ممنوع گردید و این نام به لیره مصری یا چنانکه عراقیها میگویند بدینار مصری اختصاص یافت. از جنیه های مصر جنیه مجیدی ( دینار عثمانی ) و جنیه افرنجی و جنیه مصری است. یک جنیه برابر یکهزار ملیم است. ( النقودالعربیة چ قاهره ص 171، 172، 186 ).
جنیه. [ ج ُ ن َ ] ( ع اِ ) لیره مصری برابر با صد غرش یا هزار ملیم. ( فرهنگ فارسی معین ). رجوع به جَنیه شود.

فرهنگ معین

(جُ نَ ) [ ع . ] (اِ. ) لیرة مصری برابر با ۱٠٠ غرش یا ۱٠٠٠ ملیم .

فرهنگ فارسی

لیره مصری معادل صدغرش یاهزارملیم، گرانترازلیره
( اسم ) لیره مصری برابر با ۱٠٠ غرش یا ۱٠٠٠ ملیم .
نوعی از چادر ابریشمی ردائی از خز

ویکی واژه

لیرة مصری برابر با ۱۰۰ غرش یا ۱۰۰۰ ملیم.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تماس فال تماس فال ارمنی فال ارمنی فال جذب فال جذب فال انگلیسی فال انگلیسی