جرنده

لغت نامه دهخدا

جرنده. [ ج ِ رَ دَ / دِ ]( اِ ) استخوان نرمی است که در سر شانه گوسفندی باشدو آن را میتوان جاوید ( جوید ) و به عربی غضروف خوانند. ( از برهان ) ( آنندراج ). غضروف که قسمی از استخوان نرم و قابل انعطاف است و دارای ارتجاعیت بسیار است وبخصوص در سر استخوانها وجود دارد. ( ناظم الاطباء ).
جرنده. [ ] ( اِخ ) تنکابن مرکز بلوک رحمت آباد در اطراف رشت گیلان است.

فرهنگ معین

(جِ رَ دِ ) (اِ. ) غضروف .

فرهنگ عمید

غضروف.

ویکی واژه

غضروف.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال فرشتگان فال فرشتگان فال پی ام سی فال پی ام سی فال انگلیسی فال انگلیسی فال میلادی فال میلادی