تجسد
تجسد. [ ت َ ج َس ْ س ُ ] ( ع مص ) تناورشدن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ) ( از قطر المحیط ).
(تَ جَ سُّ ) [ ع . ] (مص ل . ) جسمیت یافتن ، به صورت جسم درآمدن .
به صورت جسد درآوردن.
۱- ( مصدر ) تناوری جسد پذیری . جمع : تحسدات .
تَجَسّد
رجوع شود به:تناسخ
جسمیت یافتن، به صورت جسم درآمدن.