تبقیه

لغت نامه دهخدا

( تبقیة ) تبقیة. [ ت َ ی َ ] ( ع مص ) باقی داشتن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ) ( غیاث اللغات ). تبقی. ( قطر المحیط ). زنده و باقی گذاشتن. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). و نگاه داشتن آنرا.
- امثال :
بق نعلیک و ابذل قدمیک ؛ یضرب عندالحفظ للمال و بذل النفس فی صونه. ( ناظم الاطباء ). رجوع به تبقی شود.

فرهنگ معین

(تَ یَ یا یِ ) [ ع . تبقیة ] (مص م . ) گذاشتن ، بجا ماندن ، ماندن ، باقی گذاشتن .

ویکی واژه

تبقیة
گذاشتن، بجا ماندن، ماندن، باقی گذاشتن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تک نیت فال تک نیت فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال ورق فال ورق فال رابطه فال رابطه