بلخم

لغت نامه دهخدا

بلخم. [ ب َ خ َ ] ( اِ ) فلاخن ، و آن کفه ای باشد که از ابریشم یا از پشم بافند و دو ریسمان بر دو طرف آن بگذرانند و شاطران و شبانان ومزارعان بدان سنگ اندازند. ( از برهان ) ( از هفت قلزم ). چیزی که بدان سنگ اندازند و آن را فلاخان و فلاخن و کلاسنگ نیز گویند. ( شرفنامه منیری ). بلخمان. پلخم. پلخمان. پَلَخمو، در تداول عامه خراسان :
گله بانان او نهند از قدر
مهر و مه را چو سنگ در بلخم.مؤیدالدین ( از آنندراج ).

فرهنگ معین

(بَ خَ ) ( اِ. ) فلاخن ، سنگ انداز.

فرهنگ عمید

= فلاخن

ویکی واژه

فلاخن، سنگ انداز.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال انگلیسی فال انگلیسی فال لنورماند فال لنورماند فال جذب فال جذب فال تک نیت فال تک نیت