باد سنجیدن

لغت نامه دهخدا

باد سنجیدن. [ س َ دَ ] ( مص مرکب ) کنایه از تکبر کردن باشد. ( انجمن آرا ). رجوع به باد در زیر دامن داشتن و باد در کلاه بودن و باد در کلاه داشتن و باد در کلاه افکندن و باد در سر بودن و باد در سر داشتن و باد در سر افکندن و باد در سر کردن و باد در سر شدن شود. || کنایه از اندیشه های باطل و فاسد کردن باشد. ( انجمن آرا ). رجوع به باد در سر کردن و باد در سر افکندن و باد در سر داشتن و باد در سر بودن و باد در کلاه افکندن و باد در کلاه بودن و باد در کلاه داشتن و باد در زیر دامن داشتن و باد در سر شدن شود :
گر آنی که بدخواه گوید مرنج
وگر نیستی گو برو بادسنج.سعدی ( بوستان ).

فرهنگ معین

(سَ دَ )(مص ل . )کار بیهوده کردن .

فرهنگ فارسی

کنایه از تکبر و غرور

ویکی واژه

کار بیهوده کردن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال میلادی فال میلادی فال سنجش فال سنجش فال تک نیت فال تک نیت فال مکعب فال مکعب