ایصاء

لغت نامه دهخدا

ایصاء. ( ع مص ) ( از «وص ی » ) اندرز کردن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( تاج المصادر بیهقی ) ( ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ص 23 ). || فرض نمودن. ( منتهی الارب ). فرض کردن.( ناظم الاطباء ). || وصی گردانیدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ معین

[ ع . ] (مص م . ) ۱ - وحی کردن ، وحی قرار دادن . ۲ - اندرز دادن ، سفارش کردن .

ویکی واژه

وحی کردن، وحی قرار دادن.
اندرز دادن، سفارش کردن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال احساس فال احساس فال لنورماند فال لنورماند فال سنجش فال سنجش فال چای فال چای