اکواب

لغت نامه دهخدا

اکواب. [ اَک ْ ] ( ع اِ ) ج ِ کوب. ( از اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) ( ترجمان القرآن ) ( ناظم الاطباء ) ( از دهار ). کوزه های بی دسته و بی لوله. ( آنندراج ). ج ِ کوب. جامها. تنگها. کوزه ها. ( فرهنگ فارسی معین ). رجوع به کوب شود.

فرهنگ معین

( اَ ) [ ع . ] (اِ. ) جِ کوب ، جام ها، کوزه های بی دسته .

فرهنگ عمید

= کوب ko[w]b

فرهنگ فارسی

جامها، کوزه ها، تنگها، جمع کوب
( اسم ) جمع کوب جامها تنگها کوزه ها.

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی أَکْوَابٍ: کوزه های بدون دسته - ظروف آب (اکواب جمع کوب ، به معنای ظرف آب است ، البته ظرفی که مانند لیوان نه دسته داشته باشد و نه لوله )
ریشه کلمه:
کوب (۴ بار)
«أَکْوْاب» جمع «کُوب» به معنای ظروف آب است که دسته نداشته باشد و به تعبیر امروز «جام» یا «قدح» است.
کاسه. جام . اکواب جمع کَوْب است راغب گوید: کَوْب به معنی کاسه بی‏دستگیره است یعنی جام. طبرسی ذیل آیه فوق کوب را از قتاده جام نقل کرده است و ابریق را کوزه گردندار و دستگیره‏دار گفته است. معنی آیه: غلامان جاویدان بر آنها می‏گردند با جامها و بطریها و شرابی از معین، اکواب چهار بار در قرآن آمده . . . .

ویکی واژه

جِ کوب ؛ جام‌ها، کوزه‌های بی دسته.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم