آتش گون

لغت نامه دهخدا

( آتش گون ) آتش گون. [ ت َ ] ( ص مرکب ) ارغوانی. ارجوانی. احمر. قانی :
ساقیا یک جرعه ای زآن آب آتش گون که من
در میان پختگان عشق او خامم هنوز.حافظ.

فرهنگ عمید

( آتشگون ) آذرگون، آتش فام، آتش رنگ، به رنگ آتش، سرخ رنگ، مانند آتش.

فرهنگ فارسی

( آتشگون ) ( صفت ) برنگ آتش آتشفام آتش رنگ آذرگون .
( آتش گون ) ارغوانی ارجوانی

فرهنگ اسم ها

اسم: آتشگون (دختر) (فارسی) (تلفظ: atashgon) (فارسی: آتشگون) (انگلیسی: atashgon)
معنی: ارغوانی، دختران سرخ روی، به رنگ آتش

ویکی واژه

آتشگون
به رنگ آتش، سرخ مانند آتش. سنگ و آجر داغ ... به رنگ آتشگون بوده‌اند. «شهری»
(مجاز): بسیار گرم مانند آتش سوزان، سوزنده.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال احساس فال احساس استخاره کن استخاره کن فال تک نیت فال تک نیت فال قهوه فال قهوه