لغت نامه دهخدا
( آب بازی ) آب بازی. ( حامص مرکب ) شناگری. سباحت.
( آب بازی ) آب بازی. ( حامص مرکب ) شناگری. سباحت.
( آب بازی ) (حامص . )۱ - شناگری . ۲ - غواصی .
( آب بازی ) ۱. شناگری.
۲. پاشیدن آب به یکدیگر برای تفریح.
( آب بازی ) عمل آب باز ۱ - شناگری . ۲ - غواصی
شناگری سباحت
آب بازی. آب بازی یا جنگ آبی نوعی تفریح است که اغلب در فصل تابستان در هوای آزاد صورت می گیرد.
بیشتر از تفنگ های مخصوص پمپ آب در این بازی ها استفاده می شود، اما گاهی از سطل و کیسه هم استفاده می شود.
در ایران، تفریحاتی مثل آب بازی، به صورت مختلط و در اماکن و انظار عمومی مخالف شئونات اسلامی دانسته می شود، نیروهای انتظامی جمهوری اسلامی، جوانانی را که در تابستان سال ۲۰۱۱، به صورت مختلط و در انظار عمومی با هماهنگی از طریق فیس بوک در بوستان آب و آتش تهران آب بازی راه انداخته بودند دستگیر و هنجارشکن نامیدند و حتی در تلویزیون سراسری نیز از آنان اعتراف به گناه گرفتند.
رادیو اروپای آزاد در این باب نوشت: «ایران، جایی که بخاطر آب بازی به زندان می افتید. »
در حدیثی که به پیامبر اسلام نسبت داده شده است گفته شده که وی پس از دریافت هدایای نوروزی، نوروز را بعنوان روز نو شدن و مراسم آن را همچون «پاشیدن آب به یک دیگر» بعنوان نمادی از بارش باران، مبارک خوانده است.
شناگری، غواصی. مردم برای آب بازی آنجا میروند. «حاج سیاح»