لغت نامه دهخدا
گیج رفتن. [ رَ ت َ ] ( مص مرکب ) سر کسی گیج رفتن؛ دوار سریافتن و آن بیماری است که آن را دوار سر گویند. ( ازناظم الاطباء ): سرم گیج می رود. چرا سرت گیج میرود.
گیج رفتن. [ رَ ت َ ] ( مص مرکب ) سر کسی گیج رفتن؛ دوار سریافتن و آن بیماری است که آن را دوار سر گویند. ( ازناظم الاطباء ): سرم گیج می رود. چرا سرت گیج میرود.
( مصدر ) گیج رفتن سر کسی. دوار سر یافتن: چشمهایش جایی را نمیدید سرش گیج میرفت...