کباش به معنای جمع کَبش است. برای اطلاعات بیشتر به واژه کبش مراجعه کنید. این واژه به پهلوانان و ابطال نیز اشاره دارد. پهلوان واژهای فارسی است که در غرب آسیا برای اشاره به برخی ورزشکاران حرفهای به کار میرود. این واژه در واقع لقبی است که به ورزشکارانی با منش بزرگ و ویژگیهای پهلوانی اعطا میشود. این ویژگیها شامل دادگری، دفاع از حقوق ضعفا، از خودگذشتگی و ایستادگی در برابر ظالمان است. پهلوان از ترکیب پهلَو و ـان به وجود آمده و به سرزمین و مردم پَهلَو نسبت داده میشود، مردمی که به خاطر دلیری و تواناییهایشان شناخته شدهاند. سنتهای این مردم که ترکیبی از سلحشوری و جوانمردی بوده، در میان ایرانیان به عنوان سنت پهلوانی شناخته میشود و تأثیر زیادی بر زندگی و حماسههای آنان گذاشته است.
کباش
لغت نامه دهخدا
کباش. [ ک َب ْ با ] ( ع ص ) صاحب کِباش. ( از اقرب الموارد ) ( از متن اللغة ). || منسوب است به کبش که نوعی گوسفند است. ( سمعانی ). || ( اِخ ) نام جماعتی از اهل علم به دیار مصر. ( سمعانی ).
کباش. [ ] ( اِ ) نوعی قرنفل است که سر آن بزرگ باشد. ( فهرست مخزن الادویه ).