پیفانج

لغت نامه دهخدا

پیفانج. [ن َ ] ( اِخ ) دهی از دهستان جلگه افشار بخش اسدآباد شهرستان همدان. واقع در 23 هزارگزی باختر قصبه اسدآباد و 2 هزارگزی شوسه اسدآباد به کنگاور. جلگه، سردسیر، دارای 390 تن سکنه. آب آن از چشمه، محصول آنجا غلات و لبنیات مختصر و انگور. شغل اهالی آن زراعت و گله داری. صنایع دستی زنان آنجا جاجیم بافی و راه آن در فصل خشکی اتومبیل روست. ( فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5 ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
تزویر
تزویر
کاپل
کاپل
باوانم
باوانم
گوت
گوت