پیر دوموی

لغت نامه دهخدا

پیر دوموی. [ رِ دُ ] ( ترکیب وصفی، اِ مرکب ) که موی سر وی سپید و سیاه بود. || کنایه از دنیا باشد به اعتبار شب و روز. ( برهان ). استعاره است برای دنیا که به اعتبار شب و روز تشبیه به پیری شده است که موهای سفید وسیاه دارد. ( فرهنگ نظام ). زمانه که ابلق نیز گویند بواسطه روز و شب:
پیر دومویی که شب و روز تست
روز جوانی ادب آموز تست.نظامی.