پهنخانه

لغت نامه دهخدا

پهنخانه. [ پ َ ن َ / ن ِ ] ( اِ مرکب ) عرض ٌ خلیه. کندوی عسل: شنیق چوبیست که بر آن قرصه شهد را بردارند و در پهنخانه ٔزنبور عسل آن را بر پا کنند و این وقتی باشد که زنبور اولاد و بچگان خود را شهد خوراند. ( منتهی الارب ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال رابطه فال رابطه فال کارت فال کارت فال مارگاریتا فال مارگاریتا