نفوش

لغت نامه دهخدا

نفوش. [ ن ُ] ( ع مص ) در ارزانی درآمدن. ( از منتهی الارب ) ( از متن اللغة ) ( اقرب الموارد ). || متوجه چیزی شدن که می خورد آن را. ( از منتهی الارب ): نفش فلان علی الشی ٔ؛ اقبل علیه یأکله. ( اقرب الموارد ). || چرا کردن گوسفند و شتر به شب بی شبان. ( تاج المصادر بیهقی ) ( از منتهی الارب ). نفش. رجوع به نَفش شود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
میسترس یعنی چه؟
میسترس یعنی چه؟
معلق یعنی چه؟
معلق یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز