مکفهر

لغت نامه دهخدا

مکفهر. [ م ُ ف َ هَِ رر ] ( ع ص ) ابر بر هم نشسته. ( مهذب الاسماء ). ابر سیاه توبرتو. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). ابر سیاه توبرتو و ستبر. ( ناظم الاطباء ). ابر سیاه غلیظ که بر یکدیگر سوار باشد. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) ( از اقرب الموارد ). || هر چیز بر هم نشسته توبه تو. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). هر چیز بر یکدیگر سوار شده. ( از اقرب الموارد ). || رخسار کم گوشت درشت بی شرم یا رخسار درشت مایل به تیرگی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ).
- فلان مکفهراللون؛ فلان دارای رنگی است مایل به تیرگی. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).
|| مرد ترش روی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). عبوس. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).
- فلان مکفهر؛ فلان ترش روی است و در او اثری از شادی و خوشرویی نیست. ( از اقرب الموارد ).
|| کوه بلند درشت سخت. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
تعداد
تعداد
تعامل
تعامل
ضمیمه
ضمیمه
فال امروز
فال امروز