مناعمه

لغت نامه دهخدا

( مناعمة ) مناعمة. [ م ُ ع َ م َ ] ( ع مص ) به ناز و نعمت پروردن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). به ناز و نعمت و آسایش پروراندن. || در رفاه و آسایش زیستن. ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || استوار گردانیدن. یقال: ناعم حبلک؛ ای احکمه. ( منتهی الارب ) ( از آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال قهوه فال قهوه فال چوب فال چوب فال احساس فال احساس فال مارگاریتا فال مارگاریتا