لغت نامه دهخدا
مقرقم. [ م ُ ق َ ق َ ] ( ع ص ) آن که جوان نگردد و قوت نگیرد. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).کودکی که بزرگ نگردد و قوت نگیرد. ( ناظم الاطباء ). آن که جوان نگردد. ( از اقرب الموارد ). || کودک شیرزده. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). کودکی که غذای او بد شده باشد. ( از اقرب الموارد ).