واژهی معازلة مصدری از ریشهی «ع ز ل» و بهمعنای دستکشیدن و کنارهگیری از جنگ است. این اصطلاح در متون کهن فارسی و فرهنگهای لغت، از جمله در کتاب ناظمالاطباء، با همین مفهوم بهکار رفته و بیانگر حالت خودداری و انصراف از ادامهی نبرد یا درگیری میباشد. در ساختار صرفی، این کلمه بر وزن مفاعلة صرف شده و دلالت بر عمل متقابل یا تلاش برای دوریجویی دارد. چنین واژههایی در زبان عربی و متون فارسی تحتاللفظی، اغلب برای انتقال مفاهیم مرتبط با ترک عمل، جدایی یا امتناع بهکار میروند و در این مورد خاص، بر کنش عمدیِ ترک جنگ دلالت میکنند. با توجه به تعریف ارائهشده، معازلة را میتوان معادلی ادبی و کهن برای اصطلاحات امروزیتر مانند آتشبس، ترک مخاصمه یا کنارهگیری از جنگ در نظر گرفت. این واژه در متون تاریخی و ادبی، گویای وضعیتی است که در آن یکی از طرفین بهدلایل مختلف، عمداً از ادامهی درگیری سرباز میزند.