مریاع

لغت نامه دهخدا

مریاع. [ م ِ ] ( ع ص ) ناقة مریاع؛ شتر ماده زودشیر یازود فربه شو یا شتر ماده ای که خود در چراگاه رود و بازآید بدون راعی. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
تراشیدن
تراشیدن
محسن لرستانی
محسن لرستانی
اندر
اندر
فان
فان