مئثب

لغت نامه دهخدا

مئثب. [م ِءْ ث َ ] ( ع اِ ) گلیم خرد که به خود درکشند. ( منتهی الارب ). نوعی از چادر که بر خود پیچند. ( ناظم الاطباء ) ( از ذیل اقرب الموارد ). || زمین نرم و هموار. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). زمین نرم. ( ناظم الاطباء ). || زمین بلند. ( منتهی الارب ). زمین برآمده و مرتفع. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || جویچه. ج، مآثب. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). جدول یعنی نهر کوچک. ( از اقرب الموارد ). || شمشیر کوتاه یا سلاحی دیگر که بدان برکسی حمله کنند. ( ناظم الاطباء ) ( از فرهنگ جانسون ).
مئثب. [ م ِءْ ث َ ] ( اِخ ) نام موضعی یا کوهی است که در آن صدقات آن حضرت ( ص ) بوده. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال پی ام سی فال پی ام سی فال انگلیسی فال انگلیسی