این واژه ریشهای عربی دارد و از مصدر لفح میآید. در فرهنگ لغتهای قدیمیتر فارسی که تحت تأثیر زبان عربی بودهاند، معانی اصلی این کلمه معمولاً به سوختن آتش، گرما و سموم ارجاع داده میشود. این تعاریف نشان میدهند که لفحان به معنای تأثیر سوزاننده و آسیبزای عوامل محیطی است؛ خواه این عامل گرمای شدید باشد که پوست را آزار میدهد، یا بادهای سموم که گیاهان و موجودات زنده را پژمرده میکنند. میتوان گفت این واژه در گذشته برای توصیف تأثیرات مخرب و ناگهانی حرارت یا مواد سمی به کار میرفته است.
در زبان فارسی امروز، هرچند واژه لفحان به صورت رایج مورد استفاده قرار نمیگیرد و بیشتر یک کلمه تاریخی به شمار میآید، اما مفهوم آن همچنان در عبارتها و اصطلاحات دیگر زنده است. به عنوان مثال، وقتی از باد گرم و سوزان یا گرمای طاقتفرسا صحبت میکنیم، در واقع داریم همان حس لفح و سوزندگی را به مخاطب منتقل میکنیم. این واژه به ما یادآوری میکند که چگونه زبان در طول زمان تکامل یافته و کلمات جدید جایگزین واژگان قدیمیتر شدهاند، اما مفاهیم اساسی همچنان باقی میمانند، البته در قالبی نو.
از این رو، میتوان لفحان را به عنوان نمایندهای از واژگانی دانست که عمق و غنای زبان فارسی را نشان میدهند. درک این کلمات نه تنها به ما کمک میکند تا با ریشههای زبانی خود بیشتر آشنا شویم، بلکه دیدگاه وسیعتری نسبت به نحوه بیان مفاهیم مختلف در طول تاریخ به ما میدهد. به عبارت دیگر، این کلمات مانند گنجینههای کوچکی هستند که در دل فرهنگ لغت پنهان شدهاند و هر کدام داستانی از تاریخ و تحول زبان را با خود حمل میکنند.