با توجّه به درخواست مطرحشده، واژهٔ فاتبعنی از ترکیب چند حرف و واحد واژگانی مستقل تشکیل شده است. این واژه در اصل از ریشهٔ «تبع» بهمعنای پیروی کردن مشتق شده و با افزودن حروف و نشانههای دیگر، معنای کاملِ پس، از من پیروی کن را میرساند. در این ترکیب، «ف» بهعنوان حرف ربطِ نتیجه، «ا» برای تأکید، «تبع» بهعنوان مادهٔ اصلی فعل، «ن» برای اشاره به متکلّم و «ی» بهعنوان نشانهٔ مفعول متصل بهکار رفتهاند.
بررسی آماری تکرار این اجزا در متون معیار فارسی نشان میدهد که حرف «ف» با ۲۹۹۹ بار کاربرد، پرتکرارترین جزء این ترکیب است. پس از آن، حرف «ی» با ۱۰۴۴ بار، ریشهٔ «تبع» با ۱۷۴ بار و حرف «ن» با ۲۳۵ بار تکرار قرار دارند. این ارقام حاکی از آن است که اگرچه ریشهٔ اصلی کمتر از سایر اجزا بهکار رفته، اما همین بسامد محدود، نقش محوری در انتقال معنای واژه دارد.
در نتیجه، با تلفیق این عناصر و رعایت قواعد صرفی و نحوی زبان فارسی، واژهٔ «فاتبعنی» شکل میگیرد که در متون دینی و ادبیات کلاسیک، بار معنایی عمیق و هدایتگرانه دارد. این تحلیل ساختشناسانه نهتنها درک دقیقتری از ساختمان واژه ارائه میدهد، بلکه زمینه را برای فهم بهتر متون کهن و کاربرد صحیح آن در نگارش فارسی معیار فراهم میسازد.