ظلیع، واژهای عربی با ریشه ظَلَعَ به معنای لنگیدن یا معیوب بودن، در لغتنامه دهخدا به صورت ستور لنگ یا ناقص تعریف شده است. این کلمه بیشتر در مورد حیوانات، بهویژه ستور و چهارپایان به کار میرود و به حیواناتی اطلاق میشود که به دلیل عارضه یا نقصی در اندام حرکتی، قادر به راه رفتن عادی و طبیعی نیستند. ظلیع بودن میتواند ناشی از عوامل مختلفی چون بیماری، جراحت، یا نقص مادرزادی باشد و در نتیجه، توانایی حیوان برای کار، حمل بار، یا حتی حرکت روزمره را به شدت تحت تأثیر قرار میدهد.
در کاربرد رسمی و ادبی، این واژه به مفهومی فراتر از نقص فیزیکی حیوان بسط داده میشود و میتواند استعارهای برای بیان وضعیت، ناتوانی، یا کاستی در جنبههای مختلف زندگی به کار رود. برای مثال، در متون کهن، ممکن است به عقل ظلیع یا رأی ظلیع اشاره شود، که کنایه از عقلی ناقص، ناتوان در درک درست مسائل، یا رأیی معیوب و نادرست است. این نوع استفاده، بار معنایی واژه را غنیتر کرده و آن را از دایره صرفاً فیزیکی خارج میسازد و به حوزههای انتزاعیتر تعمیم میدهد.
بنابراین، این واژه نه تنها به معنای لغوی خود، یعنی عیب و نقص در راه رفتن حیوان، بلکه به صورت مجازی نیز در زبان فارسی به کار میرود تا بیانگر هرگونه کمبود، ناتوانی، یا نقص در تواناییهای فکری، جسمی، یا حتی اجتماعی باشد. درک این معانی چندوجهی، به فهم عمیقتر متون ادبی و تاریخی کمک شایانی میکند و نشاندهنده انعطافپذیری و غنای زبان فارسی در به کارگیری واژگان از زبانهای دیگر است.