لغت نامه دهخدا شهوم. [ ش ُ ] ( ع اِ ) ج ِ شَهْم. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). رجوع به شهم شود.شهوم. [ ش ُ ] ( ع مص ) ترسانیدن کسی را و بیم کردن. ( منتهی الارب ). ترسانیدن کسی را. ( از اقرب الموارد ).