هامج

لغت نامه دهخدا

هامج. [ م ِ ] ( ع ص ) آنچه گذاشته و ترک کرده باشند به طوری که یکی در دیگری درآید. ( منتهی الارب ). ( ناظم الاطباء ). المتروک یموج بعضه فی بعض کالغنم بلاراع و العسکر بلاقائد. ( اقرب الموارد ). || همج هامج؛ گرسنگی بسیار سخت، توکید است مانند لیل لائل. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || مردم فرومایه. رذال الناس. ( اقرب الموارد ).

جمله سازی با هامج

ش الله بمیره شی و شی مارو یاری تو گَنهْ سرهْ هامجی مه دیاری
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
تعامل یعنی چه؟
تعامل یعنی چه؟
محنت یعنی چه؟
محنت یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز