سمغند

واژه‌ی سَمغند در متون کهن فارسی به‌کار رفته و دارای دو معنا و کاربرد اصلی است. در کاربرد نخست، این واژه به‌صورت اسم (اِ) به معنای حیض یا عادت ماهانه زنان به‌کار می‌رود. این معنا نشان می‌دهد که این لغت در گذشته برای اشاره به یکی از پدیده‌های طبیعی زیست‌شناختی بدن زنان مورد استفاده قرار می‌گرفته است. در کاربرد دوم، این واژه به‌صورت صفت (ص) برای توصیف زن به‌کار می‌رود. بدین ترتیب، سَمغند به زنی اطلاق می‌شده که در حالت حیض یا دشتان به سر می‌برده است. واژه‌ی دشتان که در همین تفسیر آمده، خود اصطلاحی دیگر و هم‌معنا با حیض است و به همین دوره‌ی قاعدگی اشاره دارد. بر اساس منبع ذکر شده در متن اصلی یعنی ناظم‌الاطباء، این تعاریف ثبت و تأیید شده‌اند. بنابراین، سَمغند نمونه‌ای از واژگان تخصصی کهن فارسی در حیطه‌ی پزشکی و توصیف احوال بدنی است که امروزه کمتر مورد استفاده قرار می‌گیرد و جای خود را به واژگان رایج‌تر داده است.

لغت نامه دهخدا

سمغند. [ س َ غ َ ] ( اِ ) حیض. || ( ص ) زن حایض و دشتان. ( ناظم الاطباء ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
هیز
هیز
دودول
دودول
کیری
کیری
کس ننه
کس ننه